پیدایش هنر مدرن

ورود به هنر قرن بیستم – دوره هنری مدرنیسم:

بی تردید برای ورود به دنیای هنر قرن بیستم، لازم است ابتدا نگاهی به دوره کوتاهی از وقایع و دستاوردهای هنری قبل از قرن بیستم بیندازیم که در شکل گیری هنر مدرن بسیار تاثیر گذار بوده اند.

نقاشان و هنرمندانی چون پل سزان (Paul Cezanne)، ونسان ون گوگ (Vincent Van Gogh) و پل گوگن (Paul Gauguin) کسانی نبودند که زندگی بی دغدغه و بدون رنجی را سپری کرده باشند و شاید هرگز تصور نیز نمی کردند که روزی شیوه هایی که آنها در سبک نقاشی خود ابداع کرده اند، هنر جهان را متحول سازد و دنیای هنر را به سوی سبک های نوین و متفاوت دیگری برای بیان هنری هدایت نماید.

ساختار تصویری استادان بزرگ اروپا با نمایش و تصویرگری طبیعت گرایانه و بیان دنیای ملموس آن نمی توانست پاسخگوی نیاز نقاشان جوانی باشد که در جستجوی سبک های نوین هنری بودند. نیاز هنرمندان نقاش این دوران، ارتباط با معنی و مفهوم درونی اشیاء بود.

به قول ماتیس (Henri Matisse): ما از نقاشی انتظار یک معنی و مفهوم متعالی را داریم، نقاشی به هنرمندان کمک می کند که درون و باطنشان را بیان کنند.

هنرمند نقاش غربی با الهام از ساختار تصویری هنرهای غیر اروپایی توانست به راه حل های نوینی در این زمینه دست یابد. هنرخاور دور، به ویژه هنر ژاپن از دوره امپرسیونیستها بر نقاشی اروپا در زمینه حجم نمایی، رنگ، بیان احساس و ساده نگاری درطراحی و خطوط تاثیرات آشکار و عمیقی گذاشته است.

ون گوگ، گوگن، سورا ( Georges Seurat) و بونار (Pierre Bonnard) از هنرمندان نقاشی بودند که هر یک به نحوی از این هنر شرقی بهره گرفتند.

همچنین تولوز لوترک (Toulouse- Lautrec) از شیوه  ساده نگاری و راحت ژاپنی برای هنر پوسترسازی استفاده کرد و ابری بردزلی (Aubrey Beardsley) نیز از خطوط مواج و ملایم ژاپنی در جهت تصویرگری الهام فراوان گرفت.

هنر پریمیتیو (مردم ابتدایی) از دیگر هنرهای غیر اروپایی بود که توجه اروپاییان را بشدت به خود جلب کرد، آن گونه که گوگن آن را مدینه فاضله خویش یافت، به تاهیتی رفت و با مردم و هنر آن منطقه خود را مرتبط ساخت و به خلق آثار هنری ارزشمندی در این منطقه دست زد.

از این روست که می گوید: هنر های ابتدایی از روح سرچشمه گرفته است و به طبیعت خدمت می کند. ما به اشتباه خود را در خدمت طبیعت گرایی انداختیم.

هنر اسلامی از دیگر شاخه های هنر تاثیرگذار بر هنر و سبک اروپایی است که نقش بسزایی در تحول هنر قرن بیستم، خصوصا در ارتباط با بیان محتوایی آن ایفا کرده و هنرمندان سبک های مدرن را متاثر از خویش ساخته است.

اگر چه نقوش تزیین گرا و رنگ های درخشان هنراسلامی در ابتدا تنها بر هنرمندان آرنو و نقاشان فوو تاثیر گذار بود، اما تاثیر عمیقتر آن را می توان در سبک های هنری مدرن قرن بیستم، چون سبک هنری آبستراکسیون تعقیب کرد.

ایپ شیر اوغلو هنرشناس و محقق ترک زبان که در مورد تاثیر هنر اسلامی بر نقاشان غربی تحقیقات گسترده ای کرده است ، در این مورد می نویسد:

هنر ماتیس متاثر از مینیاتورهای ایرانی و نقوش ظروف گلی شمال آفریقا بود. نقاشی های سبک کوبیستهای اولیه ی ماتیس از ماسکها و مجسمه های سیاه پوستان آفریقا متاثر بودند و هنرمندان جنبش هنری آبستره مانند کاندینسکی، مورندریان نیز از نقوش آرابسک و اسلیمی و فرم خوشنویسی اسلامی تاثیر گرفته اند.

پیدایش سبک هنری آرنوو:

درمیان سبک های مدرن غربی، سبک هنری آرنوو از اولین سبک های هنری است که در آن ارزش های هنری غیر اروپایی به صورت گسترده ای توسعه یافته و فراگیری آن مورد استفاده همگان قرار گرفته است.

در دهه آخر قرن نوزدهم  هنرمندان به دنبال راههای تازه ای می گشتند که ملازم با تحولات علمی، صنعتی و اجتماعی نیازهای آنان را نیز برآورده کند.

جستجوی ارزش های معنوی توسط هنرمندان نیز بخشی از این تلاش بود که از حدود سال ۱۸۹۰ به ایجاد سبک هنری نوینی منجر شد.

این سبک در طول مدتی کوتاه به یک جنبش هنری همگانی بزرگی در اروپا تبدیل گردید و ذوق هنری غرب را از عوام تا خواص تحت تاثیر قرار داد و تا سال ۱۹۱۴ سبک هنری غالب در دنیای هنر غرب به شمار می آمد.

این سبک هنر نو یا همان آرنوو (Art Nouveau) است که از درون تلاشها و کنکاش های هنری هنرمندان این دوران سر برآورد و بر همه هنرها از نقاشی و پیکر تراشی گرفته تا کتاب آرایی، پوسترسازی، مصور سازی کتاب، معماری، تزئینات داخلی، هنرهای دستی و همچنین موسیقی، تئاتر و ادبیات تاثیر گذاشت.

فراگیر شدن آرنوو چنان بود که جنبه مردمی به خود گرفت و عده ای از هنرمندان ناشناخته و عادی آن را گسترش دادند. البته هنرمندان پیشگام و بنام قرن بیستم نیز از این سبک هنری جدید تاثیر زیادی گرفته اند.


  • مجموعه هنر خورشید | تابستان | ۱۳۹۸ شمسی .

    © تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ و متعلق به مجموعه هنری خورشید میباشد.