جنبش هنری آبستره اکسپرسیونیسم

مروری بر تاریخ نقاشی معاصر و هنر دوران پس از جنگ جهانی

آبستره اکسپرسیونیسم – Abstract Expressionism:

این سبک هنری به جنبش هنری اطلاق می شود که از زمان مهاجرت هنرمندان اروپا به آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم شکل گرفت.

اگر چه این اصطلاح در ابتدا برای بیان توصیف آثار انتزاع گرایانه نقاشی های کاندینسکی به کار گرفته شده بود؛ ولی در دوره جنگ جهانی دوم توسط رابرت کوتس (Robert Coast) منتقد آمریکایی به آثار نقاشان نیویورک اطلاق گردید.

از آن پس آبستره اکسپرسیونیسم به عنوان یک جنبش هنری مدرن شناخته شد و از آنجا که جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی برخاسته از اندیشه و تفکرات فردی هنرمندان است و فردیت و هویت هنری آنان در شکل گیری و تحولات این جنبش هنری از اهمیت زیادی بر خوردار است، امکان استنتاج و جمع بندی معینی در ارتباط با آن به عنوان سبک به راحتی امکان پذیر نیست و می بایست زندگی، تفکرات و آثار تک تک هنرمندان را در این جهت مورد بررسی قرار داد.

مسائل گنگ و اختلاف نظر بسیاری درباره سرچشمه جنبش هنری اکسپرسیونیسم انتزاعی وجود دارد و به همین علت تاریخ مدون و مشخصی در ارتباط با شکل گیری این جنبش، اهداف و دستاورد های آن تا به امروز نوشته نشده است.

شناخت وضعیت هنرمندان این جنبش مستلزم بررسی تعدادی از هنرمندان آمریکایی در دهه سی قرن بیستم است. هنرمندان آمریکایی در دهه سی در معرض سنتهای واقع گرایانه امپرسیونیسم اروپا قرارداشتند و نوعی ( رئالیسم نوین – New Realism) را دنبال می کردند.

این دهه همچنین دوره تشنج زدایی در هنر نوین آمریکا نیز به شمار می رود. آگر چه نقاشان بسیاری به این شیوه از نقاشی می پرداختند ولی در آثار نقاشانی چون ادوارد هوپر (Edward Hopper)، بن شان (Ben Shahn) و ایوان آلبرایت (Ivan Albright) می توان برجستگی خاصی همچون حساسیت نور، بازی تاریک و روشن، بیان محتوایی واقعیت های اجتماعی ، خوف و  وحشت انسانی را بررسی نمود.

به نظرمی رسد هنرمندان این دوره با نگاهی نو و سبکی نوین به واقعیتهای اجتماعی محیط پیرامون خود توجه می کردند. با ورود هنرمندان اروپایی انتزاع گرا به آمریکا تغییر موضعی و محسوسی در میان هنرمندان آمریکایی پایه ریزی می شود. این تغییر با حمایت مالی دولت فدرال و سفارشات پروژه برای کشیدن نقاشیهای دیواری کاملتر می شود.

نقاشانی چون آرشیل گورکی (Arshil Gorky)، ویلم دکونینگ (willem de Kooning)،  جکسون پولاک (Jackson Pollock) از این فرصت استفاده کامل را  بردند.

البته قبل از آن در سال ۱۹۲۹ موزه هنر های نوین نیویورک گشایش یافت و با برگزاری نمایشگاه هایی از استادان نوگرا حمایت از فعالیت های آنها بر عملکرد های نوین این هنرمندان تاکید بیشتری ورزید و عاملی در جهت رشد نوگرایی در هنر معاصر آن دوره شد.

در سال ۱۹۳۵ نخستین نمایشگاه هنر انتزاعی در آمریکا برگزار گردید و در سال ۱۹۳۶ جنبش هنری انتزاع گرایانه آمریکا شکل منسجم تری به خود گرفت و به عنوان یک جنبش هنری فراگیر مطرح شد.

در بیان بصری هنر- آبستره اکسپرسیونیسم – تجلی روحیه بین المللی در هنر می باشد و همچون زبانی مشترک و بدون مرز نمایان می گردد. در این جنبش هنری هنرمندان غرب از سراسر اروپا و آمریکا در کنار یکدیگر گرد آمدند و به دنبال یک زبان بصری مشترک، همه چهار چوبها و معیارهای حاکم بر سنتهای نقاشی را پشت سرنهادند.

این هنرمندان با تجربیات سبک های هنری نیمه اول قرن بیستم با بیانی کاملا انتزاعی و مجرد از هر گونه وابستگی به زیباشناسی های آکادمیک نقاشی دوره های گذشته و با سرعتی هر چه تمامتر پیش رفتند، تا آنجا که از نیمه دوم قرن بیستم به بعد تفاوت ساختاری میان جنبش های مختلف انتزاع گرایانه به سختی امکان پذیر شد و دیگر حتی تعیین مرزی میان انتزاع هندسی و انتزاع اکسپرسیونیستی ممکن نبود.

البته در این میان منتقدانی سعی می کردند واژه هایی چون نقاشی  کنش حرکتی – Kinetic Painting، نقاشی عملی – Action Painting، نقاشی رنگ میدانی و تاشیسم را به شیوه های انتزاعی هنرمندان این دوره اطلاق نمایند.

توسعه فناوری و تسهیل در مسافرتها و امکان ارتباطات گسترده تر میان هنرمندان از عوامل دیگری هستند که روند جهانی شدن این جنبش هنری را سرعت بخشیدند، به گونه ای که حجم اطلاعات دریافتی هنرمدان با گذشته قابل قیاس نبود.

هنرمندان جنبش آبستره اکسپرسیونیسم در حقیقت از نیمه دوم قرن بیستم توانستند تجربیات، نظریات و اندیشه های پیشگامان انتزاع گرا یا آبستراکتیو دهه های اول قرن را به اثبات برسانند و کامل کنند،.

این سبک هنری توانست با دستیابی به زبان بصری نوین با قدرت تمام با پیشرفت علوم و فنون و فناوری مدرن رقابت نماید و این امر تحولی بس شگرف را در هنر آن دوره ایجاد نمود و البته رقابت هماهنگ این جنبش هنری مدرن با تحولات فناورانه قابل تامل و توجه است.

از میان نقاشان آونگارد آمریکایی که با خیال پردازی خود جزئیات بزرگ نمایی شده اشیای مختلف را با ظرافت شبیه سازی می کرد می توان از جرجیا اوکیف (Georgia O Keefe) نام برد. آثار او درعین واقع گرایانه بودن انتزاعی بودند، بدین معنا که بزرگنمایی او کاملا غیر متعارف بود. او آثارش را تا حد زیادی تبدیل به انتزاع می کرد.

آثار اوکیف در نقطه مقابل هانس آرپ قرار داشت. آرپ به اجزای کوچک و غیر قابل روئیت برای چشم غیر مسلح توجه می کرد و آنها را به تصویر در می آورد، در حالی که اوکیف جزئیات یک شی را در بزرگنمای غیر قابل تصوری به نمایش در می آورد،  به گونه ای که برای انسان بیانی نا آشنا و بیگانه داشت.

در نقاشیهای نیمه انتزاعی اوکیف  به علت عدم هماهنگی و عدم تجربه بصری اغلب گلها، گیاهان، آسمان خراشها، جمجمه ها، دشتها و کوه ها بیانی سورئالیستی و غیر معمولی به نقاشی می دهند و گاه تا حد انتزاع و بی مفهومی پیش می روند.

سبک هنری آبستره اکسپرسیونیسم که از اواسط دهه چهل به عنوان یک حرکت هنری در امریکا مطرح می شود، در سال ۱۹۵۱ در موزه هنرهای نوین نیویورک به صورت رسمی به ارائه آثاری با نام  نقاشی و پیکر تراشی انتزاعی در آمریکا می پردازد و از این به بعد با توان و نیروی فزاینده به کار خود ادامه می دهد.

در طی سال های بعد (۱۹۵۸- ۱۹۵۹) این موزه همچنان به عنوان مهم ترین حامی آبستره اکسپرسیونیسم، به برگزاری نمایشگاه هایی از آثار این جنبش به صورت سیار به نام نقاشی نوین آمریکا در هشت کشور اروپا می پردازد و توجه دنیا را به سمت خود جلب می کند. این امر باعث شد موزه های بزرگ دیگر جهان که تا این زمان با بی اعتنایی به جنبش آبستره اکسپرسیونیسم می نگریستند به آن توجه نشان دهند و به حمایت آن بپردازند.

مطلب پیشنهادی برای مطالعه در زمینه سبکهای هنری:

نگاهی به تاریخچه نقاشی و سبک هنری کوبیسم


  • مجموعه هنر خورشید | تابستان | ۱۳۹۸ شمسی .

    © تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ و متعلق به مجموعه هنری خورشید میباشد.