پیدایش هنر نقاشی آبرنگ
قرن هجدهم سیر تحول نقاشی آبرنگ و عصر سفرهای بزرگ:
در اواسط قرن هجدهم، نقاشان انگلیسی با تابلو های آبرنگ شان مناظر و تصاویر تازه ای را از رُم ارائه دادند.
در آن دوره مکتب هنری نئوکلاسیسیسم، که شالوده اش بر اساس ادبیات بود، هنوز مورد ستایش قرار داشت و بر هنر معماری، نقاشی و پیکرتراشی تاثیری خاص گذاشته بود.
جنبش هنری نئوکلاسیسیسم بر آن بود تا با الهام از آثار هنری یونان و رُم باستان، اصول هنر کلاسیک را از نو بنیانگذاری نماید.
این جنبش هنری چنان تب و تابی در عالم هنر و هنرمندان جهان بر انگیخته بود که بسیاری از هنرمندان و هنرشناسان آن دوره هنری را وادار نمود تا به نقاطی دور سفر کنند؛ که گهواره تمدن کهن نامیده می شدند.
آتن و رُم بیش از سایر مکان ها مورد بازدید خارجیانی بوده که می خواستند رد پای دورانهای گذشته را از نزدیک کند و کاو نمایند؛ طاق نمای تیتوس، کلیزه، ستون ترایان، مقبره آدریان و … بنابراین چندان هم بیجا نیست که آن قرن را عصر سفرهای بزرگ نامیده اند.
تعدادی انگلیسی که دارای فرهنگ و دانش بودند، به عنوان سوغات و خاطره از شهر ها لوح های حکاکی و چاپی می خریده اند که اغلب سیاه رنگ بودند.
این طرحها را که به وِدته – منظره موسوم است، در ابتدا ایتالیایی ها نقش کرده اند، هنرمندانی چون کارلواری، کاناله تو، پیرانسه … منظره های طراحی شده این هنرمندان قریب به چهارصد طرح بوده است که بعدها هزاران نسخه چاپ تیزابی از روی آنها تکثیر شده است.
در اواسط قرن هجدهم، طراحان و نقاشان سراسر اروپا شروع می کنند به کشیدن تابلوهایی نظیر منظره های رُمی : ریپی، پانینی و گوآردی از ایتالیا و از بین نقاشان انگلیسی می توان از پارس روکر و کازنس نام برد.
منظره های خریداری شده در رُم سرانجام به انگلستان راه می یابند و در آنجا به صورت گراور روی مس تکثیر می شود، به رنگ سیاه و در اشکال گوناگون: مناظری از شهر، بناها، گلها، اسبها و .. اغلب با طراحی هایی بدیع، دیوار منازل را زینت بخشیدند و نیز نطفه همان چیزی شدند که بعدها با عنوان گراور انگلیسی در جهان مشهور شد.
در همان هنگام چند نفر از نقاشان به این فکر افتادند که نسخه های تکثیر شده ی گراورها را با آبرنگ رنگ آمیزی کنند. به تدریج عامل رنگ نقش مهمی در گراورها پیدا می کند و سرانجام همین روش که در ابتدا فقط به عنوان کاری فرعی تلقی می شد، باعث ایجاد این سبک از نقاشی با آبرنگ می شود.
بسیاری از نقاشان انگلیسی سهم بسزایی در پیشبرد نقاشی آبرنگ داشته اند، از جمله: پل ساندبی که گراورهای خود را تکثیر نمی کرد و هریک را جداگانه رنگ آمیزی می نمود. هر یک از آثار نقاشی آبرنگ او دارای تکنیک و نور پردازی متفاوت بوده است، به همین دلیل می توان او را یکی از بنیانگذاران نقاشی آبرنگ در آن دوره دانست.
پیشینه و پیدایش نقاشی آبرنگ:
در گذشته های دور، در مصر باستان صحنه هایی از زندگی آدمها را با آبرنگ روی پاپیروس نقاشی می کرده اند. در مینیاتورهای قرون وسطی نیز آثاری دیده می شود که با آبرنگ نقاشی شده اند و رواج این هنر تا سده های بعد نیز همچنان ادامه داشت.
از آن دوره به بعد نقاش و حکاک قرن شانزده آلمان، آلبرشت دورر، با خلق آثار آبرنگی تحولی در این شیوه نقاشی به وجود می آورد که هم تکنیک نقاشی آبرنگ را ماندگار می سازد و هم آثار هنری نقاش را جاودانه می نماید.
بعد از آلبرشت دورر، نقاشی آبرنگ طی دوره ای به عنوان شاخه فرعی نقاشی شناخته شد و برخی آن را به مثابه تجربه ی پیش از نقاشی رنگ و روغن می آموختند.
نقاشان نام آور عصر رنسانس مانند: لئوناردو دوینچی، رافائل سانزیو، میکل آنژبوئناروتی و دیگران … همچنین نقاشان مکتب فلاندر در اواسط قرن هفده، آثار بدیع و بی شماری را با آبرنگ خلق کرده اند.
نقاشان فرانسوی نیز از جمله: نیکولا پوسن و کلود ژله منظره هایی با آبرنگ و رنگابه نقش کرده اند – آثار این هنرمندان نقاش، قرابت هایی با سبک هنری نئوکلاسیسیسم همراه با نشانه هایی از مکتب نقاشی آبرنگ انگلیسی را دارا می باشد.
نقاشی آبرنگ، هنر ملی انگلستان:
در نیمه دوم قرن هجده، سبک نقاشی آبرنگ در انگلستان چنان رواج یافته بود که از آن به عنوان هنر ملی نام می بردند. آکادمی هنرهای سلطنتی انگلستان در سال ۱۷۶۸ به همت دو استاد نقاشی آبرنگ، یعنی برادران ساندبی – پل و توماس – بنا نهاده می شود و اولین نمایشگاه آکادمی هم با نقاشی های آبرنگ افتتاح می شود.
در سال ۱۸۰۴ نقاشانی که با آبرنگ کار می کردند، آکادمی را ترک می کنند؛ زیرا آکادمی تنها برای نقاشانی که با رنگ و روغن کار می کردند، ارج و قرب قائل بودند و نه برای نقاشانی که با آبرنگ نقاشی می کشیدند.
استادان نقاشی آبرنگ انجمنی را تشکیل می دهند و یک سال بعد هم نمایشگاهی از آثار خود برگزار می کنند. در سال ۱۸۵۵ نقاشان انگلیسی برای نمایشگاه جهانی پاریس تعداد صدو چهارده تابلو نقاشی آبرنگ ارسال می کنند که منتقدان و هنردوستان فرانسوی را شگفت زده می نمایند.
در سال ۱۸۸۱ ملکه ویکتوریا به نقاشانی که با آبرنگ کار می کردند عنوان افتخاری سلطنتی اعطا می کند و از آن پس موقعیت هنری نقاشی آبرنگ به مثابه هنر ملی تحکیم بیشتری پیدا می کند.
آثار هنرمندانی چون ژوزف ماورد، ویلیام ترنر، توماس گرتن و دیگر نقاشان آبرنگ معاصر آن دوره، برای نقاشی آبرنگ در انگلستان و همچنین بعدها برای هنرمندان اروپا نیز منزلتی به ارمغان آورد.
از آن پس نقاشی آبرنگ نه به مثابه ی شاخه ای فرعی از هنر نقاشی، بلکه شیوه ای هم شان رنگ و روغن، پاستل و طراحی محسوب شدند.
ترنر با آثار درخشانی در رنگ و روغن و پرده های بی نظیری در آبرنگ به واقع سرآمد نقاشان انگلیسی می باشد. بزرگان مکتب نقاشی امپرسیونیستی – مونه، پیسارو، مانه، دگا ترنر را ضمن ستایش، پیشگام امپرسیونیستها نیز نامیده اند.
در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن حاضر، تکنیک نقاشی آبرنگ از سرزمین مادری خود یعنی انگلستان رخت بر بست و همراه نقاشانی که آبرنگ کار می کردند و به سرزمین های دیگر مهاجرت کردند، گسترش یافت و البته بعضی از ویژگی های تکنیکی نقاشی آبرنگ هم دستخوش تغییراتی شد.
با این حال در سال های دهه بیست قرن حاضر، به دلیل کوشش نسل های جدید نقاشان، روش های تازه ای در این زمینه پدید آمد و همراه با آثار درخشانی که نقاشان سراسر جهان در این زمینه ارائه دادند، هنر نقاشی آبرنگ دوباره موقعیت پیشین خود را بازیافته است.
مطلب پیشنهادی برای مطاله در زمینه سبک های هنری:
-
مجموعه هنر خورشید | بهار | ۱۳۹۸ شمسی .
© تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ و متعلق به مجموعه هنری خورشید میباشد.